بایگانی
- اسفند ۱۳۹۵ (۱)
- بهمن ۱۳۹۵ (۳)
- دی ۱۳۹۵ (۴)
- آذر ۱۳۹۵ (۵)
- شهریور ۱۳۹۵ (۱۲)
- مرداد ۱۳۹۵ (۱۹)
- تیر ۱۳۹۵ (۳۱)
- خرداد ۱۳۹۵ (۳)
- فروردين ۱۳۹۵ (۱)
- اسفند ۱۳۹۴ (۷)
- بهمن ۱۳۹۴ (۸)
- دی ۱۳۹۴ (۵۸)
- آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
نويسندگان
- کامران منطق (145)
- رضا شرفی (22)
- علی پرورش (6)
- اشکان قرائتی (1)
پيوندها
نفسی که ممد حیات بود، مخل حیات شد!
این سهم کم در انتشار گازهای گلخانهای، به معنی آلایندگی کم صنایع و کشاورزی ما نیست، به معنی این است که اساسا کشور صنعتی و پیشرفتهای نیستیم و بنابراین نقش زیادی هم در این قضیه نداریم. البته به دلیل برخورداری از نعمت گاز طبیعی، خوشبختانه برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر، در نیروگاههای تولید برق خود از زغال سنگ استفاده نمیکنیم و گاز طبیعی که سوخت پاکیزهتری است را میسوزانیم.
مسئولیت سهم عمدهای از انتشار گازهای گلخانهای ما بر عهدهی بخش حمل و نقل است. به طور کلی سامانهی حمل و نقل غیر بهینهای داریم و بنزین و گازوییل ما هم با استانداردهای آلایندگی مدرن جهانی مطابقت ندارد. این را بگذارید کنار خودروهایی که فاقد فناوریهای پیشرفتهی کاهش آلودگی هستند و بسیاری از آنها فرسودهاند. در ضمن سالهاست که بر روی حمل و نقل ریلی سرمایهگذاری نکردهایم و ریلها و قطارهای ما کاملا باستانی هستند. ما در شهرهای بزرگ کاری کردهایم که باعث شده بیشتر روزهای سال در کف اقیانوسی آلوده به گازهای مضر و ذرات معلق زندگی کنیم.
دوباره وارد فصل سرما شدهایم و سناریوی کلیشهای وارونگی و آلودگی هوای شهرهای بزرگ تکرار شده است. خیلیها تقصیر را صرفا به گردن بنزینهای کمکیفیت میاندازند. واقعیت این است که بخش زیادی از تقصیر به گردن خود ماست. ما به راندن خودروهایمان عادت کردهایم. رانندگی اول صبح در تهران و زمانی که در ساعت اوج شلوغی و ترافیک مطلق بر سر کار میروید اصلا لذت بخش نیست. (البته برای بعضیها ممکن است کاملا لذت بخش باشد) بعد از یک ساعت که در ترافیک بنزین سوزاندهاید تازه باید دقایقی به دنبال جای پارک بگردید. با یک حساب سر انگشتی هم میتوان فهمید که هزینهی سوخت، استهلاک، بیمه، تصادفهای جزیی و البته سرمایهای که برای ماشین خود خواباندهاید، اصلا به ماشین سواری اول صبح و دم غروب نمیارزد.
بیایید کمی حساب و کتاب کنیم. فرض کنید که منزل شما جایی در نزدیکی میدان آزادی تهران و محل کارتان جایی نزدیک به میدان ونک است. کرایهی تاکسی ون میدان آزادی تا میدان ونک ۲ هزار تومان است. در یک رفت و برگشت شما باید ۴ هزار تومان بپردازید. کمی هم ممکن است در صف مسافران منتظر بمانید یا اصلا در ساعات خلوتی، منتظر بنشینید تا تاکسی پر شود. شما روزی ۴ هزار تومان بابت رفت و برگشت خرج میکنید. فرض کنید دو کورس تاکسی دیگر هم سوار شوید تا جمع این مبلغ ۶ هزار تومان بشود. یقین دارم که اگر با ماشین شخصی این مسیر را بروید و برگردید، در این ترافیک بیشتر از ۶ لیتر بنزین مصرف میکنید. کافیست استهلاک ماشین، هزینهی سرویسهای دورهای و تصادفهای جزیی درون ترافیک را حساب کنید تا هزینهی عملیاتی ماشینتان کاملا بیشتر شود. چیزی در حدود یک میلیون تومان در سال هم باید هزینهی بیمهی ماشین بکنید. این درحالیست که اگر خودروی خود را مثلا ۴۰ میلیون تومان خریده باشید، این ۴۰ میلیون را در بانک بگذارید و سود ۲۲ درصد بگیرید، چیزی در حدود ۷۳۳ هزار تومان در ماه به حسابتان واریز میشود.
البته مالک خودرو بودن ابعاد مختلفی دارد. مثلا ممکن است خودرو بخشی از شخصیت اجتماعی ما را بسازد یا اینکه اصلا دوست داشته باشیم برای سفر و رفت و آمدهای آخر هفته از ماشین استفاده کنیم. در ضمن در بسیاری از شهرهای کوچک، داشتن خودرو کاملا نیاز است چرا که سامانهی حمل و نقلی مثل تهران و دیگر شهرهای بزرگ ندارند. بنابراین بد نیست که بیشتر مردم برای خود خودروی شخصی داشته باشند. با این حال به نظر میآید که لازم نیست در شهر بزرگی مثل تهران، هر روز صبح که میخواهیم از خانه به سر کار برویم، ماشینمان را از پارکینگ بیرون بیاوریم و در ترافیکی که آدم را یاد فیلمهای آخرالزمانی میاندازد به سوی روتینهای زندگی خود حرکت کنیم. به خصوص که در این روزهای زمستانی هوا حسابی وارونه میشود و دود بنزینی که در ماشینهایمان میسوزانیم، به چشم خودمان میرود.
منبع:mag.digikala.com
نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.